دیکشنری
داستان آبیدیک
(idiom) add insult to injury
فارسی
1
عمومی
::
نمک به زخم پاشیدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UM INPUT
( از گردش انداختن (پول یا سرمایه
( بدون اخطار ( قبلی
(1)سابق
(1)میزان
(2) اصل
(2)متجاوز
(2)میزان
(2)نزدیکی
(2)وابسته
(2)وضعیت
(3)وضعیت
(EDS)
(FATF) FININCIAL ACTION TASK FORCE
(HIC
(IDIOM) ADD INSULT TO INJURY
(LAW) AID AND ABET
(LAW) SMOKING GUN
(MFL)
(PLANT AND ANIMAL COMMUNITIES
(PPR) METHODOLOGY
(REGARDLESS OF THEIR GRADES)
(SEEBECK EFFECT)
(SEM)
(TFI)
(اجاره توسط مستاجر به مستاجر دیگر) اجاره مجدد
(از طرف دادگاه) حساب توقیف شده
(امکان) دادخواهی یا احقاق حق در مراجع قضایی
(باهم) موافقت پیدا کردن
(به) جریان انداختن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید